وبلاگ شخصی مریم دارینی
دلنوشته ها
 
 
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 17:46 ::  نويسنده : مریم

زندگی جاودانه است...

ما برای لحظه‌ای متوقف شده‌ایم تا با یکدیگر رو در رو شویم،

و با هم ملاقات کنیم؛

به هم عشق بورزیم، و در سهم یکدیگر شریک باشیم.

این لحظه بسیار ارزشمند و گرانبهاست.

این یک توقف کوتاه در میان این سفر طولانی و ابدی است.

 



جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 17:43 ::  نويسنده : مریم

آدم‌ها ذرّه ذرّه محو می‌‌شوند، آرام.. بی‌ صدا.. و تدریجی‌

همان آدم‌هایی‌ که هر از گاهی پیغام کوچکی برایت میفرستند،
بی‌ هیچ انتظار جوابی‌،
فقط برایِ آنکه بگویند هنوز هستند؛
برای آنکه بگویند هنوز هستی‌ و هنوز برای آنها مهم ترینی..

همان آدم‌هایی‌ که روزِ تولد تو یادشان نمی‌رود
همان‌هایی‌ که فراموش می‌‌کنند که تو هر روزخدا آنها را فراموش کرده ای
همان‌هایی‌ که برایت بهترین آرزو‌ها را دارند
و می‌دانند در آرزو‌های بزرگِ تو کوچکترین جایی‌ ندارند ..

همان آدم‌هایی‌ که همین گوشه کنار‌ها هستند
برای وقتی‌ که دل‌ تو پر درد می‌‌شود و چشمان تو پر اشک
که ناگهان از هیچ کجا پیدای شان می‌‌شود،
در آغوشت می‌‌گیرند و می‌‌گذراند غمِ دنیا را رویِ شانه‌های شان خالی‌ کنی‌

همان‌هایی‌ که لحظه‌ای پس از آرامشت،
در هیچ کجای دنیای تو گم می‌‌شوند و تو هرگز نمی‌‌بینی‌،
سینه ی سنگین از غمِ دنیا را با خود به کجا می‌‌برند..

همان آدم‌هایی‌ که
آنقدر در ندیدن شان غرق شده‌ای که
نابود شدن لحظه‌هایشان را و لحظه لحظه نابود شدن شان را در کنار خودت نمی‌‌بینی‌...

همان‌هایی‌ که در خاموشیِ غم انگیز خود،
از صمیمِ قلب به جایِ چشمان تو می‌‌گریند،
روزی که بفهمی چقدر برای همه چیز دیر شده است ...

 



جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 17:39 ::  نويسنده : مریم

به تو که فکر می‏کنم
یک موسیقی لایت می‏پیچد در گوشِ ذهنم
چشم هایم را می‏بندم
گوش می‏سپارم
و لبریز رؤیا می‏شوم
به تو که فکر می‏کنم
لبخندی جا خوش می‏کند گوشۀ لب‏هایم
به تو که فکر می‏کنم
پُر می‏شوم از خوشی
و هرچه حسِّ خوب
ریخته می‏شود در جانم

 

 

 



جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 17:34 ::  نويسنده : مریم

این روزها بیشتر از همیشه به گوش دل ،قصه رفتن می خوانم

اما انگار هر چه بیشتر می گویم، او کمتر گوش می کند

و بیشتر هوای تو را می کند.

دیگر نمیدانم چه کنم...؟

چگونه از بار این بغض کم کنم...؟

چه کنم که آنقدر در لحظه هایم جای تو خالی نباشد؟

ساده برایت بگویم :

" این روزها در جمع من و این بغض بی قرار ، جای تو خالیست... "

 

 



جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 16:24 ::  نويسنده : مریم

امروز كه از خواب بيدار شدم از خودم پرسيدم :
زندگی چه می گويد؟
جواب را در اتاقم پيدا كردم،
سقف گفت : اهداف بلند داشته باش!
پنجره گفت : دنيا را بنگر!
... ساعت گفت : هر ثانيه با ارزش است!
آيينه گفت : قبل از هر كاری به بازتاب آن بينديش!
تقويم گفت : به روز باش!
در گفت : در راه هدف هايت سختی ها را هُل بده و كنار بزن!
زمين گفت : با فروتنی نيايش كن!
و در آخر، تخت خواب گفت : ولش کن بابا بگیر بخواب !!!



شنبه 23 آذر 1392برچسب:, :: 22:16 ::  نويسنده : مریم

1-  قدرتِ کلماتت را بالا ببر نه صدایت را !
این باران است که باعث رشد گلها میشود نه رعد و برق !!

2-یک قلــب پـــاک؛
از تمــــام مــعـــــابـــد و مســـاجــــد
و کلیـــســـا هــــای دنیـــــا مــقـــدس تـــر است ...

3- این روزها دلگرمی میخواهم وگرنه چیزی که زیاد است سرگرمی...

4- براي كشتيهاي بي حركت............موجها تصميم مي گيرند.....

5-  باید دنبال شادی ها گشت، غمها خودشان ما را پیدا می کنند

6-هميشه دلتنگي به خاطر نبودن كسي نيست
گاهي بخاطر بودن كسي ست
كه حواسش به تو نيست ..........

7- سقوط تاوان پریدن با بعضی هاست

8- ازعصبانیت آدمایی که همیشه مهربونن خیلی بترسید
چون وقتی عصبانــــــــی میشن
دیگه نمیتونن لبخند بزنن..

9- از خدا پرسید: اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای آرزو کردن چه سود دارد؟
خدا گفت: شاید در سرنوشتت نوشته باشم; هرچه آرزو کرد!!!
10-احساس من قیمتی داشت که تو برای پرداخت آن فقیر بودی ….

11-موفقيت براي اشخاص کم ظرفيت، مقدمه گستاخي است ..

12-زمان آدم‌ها را دگرگون می‌کند اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه می‌دارد.
هیچ چیزی دردناک‌تر از این تضاد میان دگرگونی آدم‌ها و ثبات خاطره نیست!

13- آدمهایی که عشقشونو مثل کانال تلویزیون عوض میکنند،
آخرش باید بشینن برفک تماشا کنند ....!!

14- خودمان را با جمله " تا قسمت چه باشد " گول نزنیم...قسمت، اراده من و توست...
15-خیـلی احمقیـم اگه فکر کنیـم آدمـا، تـوی شوخـی دلشـون نمی شکنـه

16- همیشه حرف از رفتن هاست کاش کسی... با آمدنش غافلگیرمان کند!!!

17-زمانی كه خاطره هایت ازامیدهایت قویتر شدند پیــــــــــر شدنت شروع میشود ...

18-روزی کسی را پیدا خواهید کرد که گذشته تان برایش اهمیتی ندارد چون می خواهد آینده تان باشد...

19-حسادتِ دوست، از رقابتِ دشمن بدتره !

20- اگه اولش به فکر آخرش نباشی ....آخرش به فکر اولش میفتی !!!

21-به جای پاک کردن اشکهایتان، آنهایی که باعث گریه تان میشوند را پاک کنید.

22-و چقــــــدر دیر می فهمیم
که زندگــــــی
همین روزهاییست که منتظــــر گذشتنش هســتیم.. .

 



جمعه 22 آذر 1392برچسب:, :: 20:2 ::  نويسنده : مریم

 ابرها به آسمان تکیه می کنند درختان به زمین و انسان ها به مهربانی هم

 مرد باش زمین به مرد بودنت نیاز داره .... مرد باش . مردونه حرف بزن . مردونه بخند . مردونه عشق بورز ... مردونه گریه کن ، مردونه ببخش .... مرد باش ، نه فقط باجسمت ، بانگاهت ، با احساست ، با آغوشت ... مردباش و هیچوقت نامردی نکن مخصوصا برای کسی که به مردونگیت تکیه کرده و باورت کرده مرد باش .

 هرکسی با انجام کار خاصی میتونه شما را خوشحال کنه ولی فقط یک نفر خاص میتونه بدون انجام کاری شما را خوشحال کنه

 و من همه ی جهان را در پیراهن ِ گرم ِ تو خلاصه میکنم.

 از بچگی بهمون میگفتن از کسی نتـرس، فقـــط از خــــدا بتـرس در حالــی که باید می گفتن از همـــه بترس، به جــــــز خــــدا ...!

 از عجـــایـب عـشـــــق همـــــین بـس .... تـنهـــــــا همــــانی آرامـــت می کـــــند .... کـــــه دلـت را آتـــــش زده ....

 درقلبی که شاد میکنی درلبخندی که به لب می نشانی خدا با من است. خدا با توست خدایمان را آشکار کنیم...

 رسیدن آداب دارد. وقتی رسیدی باید بمانی، باید بسازی باید مدام یادت باشد که چه قدر زجر کشیدی تا رسیدی که آرزویت بوده برسی ... وقتی رسیدی باید حواست باشد تمام نشوی!

 بوی عشـــــــــــــقه ، که به بهشت هم بویی داده

 با دستهای خالی به دنیا آمده ایم و با دستهای خالی از دنیا خواهیم رفت نگران چیزهایی که آرامش را از تو میگیرند نباش ..!!

 



جمعه 22 آذر 1392برچسب:, :: 19:49 ::  نويسنده : مریم

·       اگه میخوای راحت باشی کمتر بدون و اگه میخوای خوشبخت باشی بیشتر بخون.
·       تا پایان کار، از موفقیت در آن با کسی صحبت نکن.
·       برای حضور در جلسات حتی یک دقیقه هم تاخیر نکن.
·       قبل ازعاشق شدن ابتدا فکر کن که آیا طاقت دوری، جدایی و سختی را
داری یا نه ؟؟؟
·       سکوت تنها پاسخی است که اصلا ضرر ندارد.
·       نصیحت کردن فقط زمانی اثر دارد که 2 نفر باشید.
·       در مورد همسر کسی اظهار نظر نکن نه مثبت نه منفی.
·       نوشیدنی های داخل لیوان و یا فنجان را تا آخر ننوش.
·       د راختلاف خانوادگی حتی اگرحق با تو است شجاع باش و تو از همسرت
عذر خواهی کن.
·       برای کودکان اسباب بازی های جنگی هدیه نبر.
·       نه آنقدر کم بخور که ضعیف شوی و نه آنقدر زیاد بخور که مریض شوی.
·       بدترین شکل دل تنگی آن است که در میان جمع باشی و تنها باشی.
·       شخص محترمی باش و بدون اطلاع به خانه و محل کار کسی نرو.
·       هوشیار باش، استفاده از مشروبات و نوشیدنی الکلی تو را گرفتار خواهد کرد.
·       وجدانت را گول نزن، چون درستی و نادرستی کارت را به تو اعلام می کند.
·       موقع عطسه کردن حتما از دیگران فاصله بگیر و از دستمال استفاده
کن ولی با تمام وجود عطسه کن.
·       عاشق همسرت باش تا بهشت را ببینی.
·       کثیف نکن اگر حوصله تمیز کردن نداری.
·       بخشیدن خطای دیگران بسیار قشنگ است، تجربه کردنش را به تو پیشنهاد می کنم.
·       همه جا از همسرت تعریف وتمجید کن حتی در جهنم.
·       با کارمندانت مهربان ولی قاطع باش.
·       غرورکسی رو نشکن، چون مثل شیشه ی شکسته برای تو، خطر آفرین است.
·       عمل خلاف را، نه تجربه کن، نه تکرار.
·       لبخند بزن، مطب دکترها را خلوت می کند.
·       با شجاعت اقرار کن که اشتباه کردی.
·       هنر نواختن را یاد بگیر، نواختن موسیقی در هیچ کشوری گدایی نیست.
·       هنگام صحبت کردن با دیگران به چشم آنها نگاه کن تا پیام و کلام
تو را درک کنند.
·       با دندان میخ نکش.
·       کسی را که به توامیدوار است نا امید نکن.
·       برای کسی که دوستش داری در روز تولدش پیام تبریک ارسال کن.
·       اولین خیر باش.
·       باداشتن همسری خوب همه کس وهمه چیز را یکجا داری.
·       در دفتر ومنزل گل های زیبا داشته باش.
·       حسابداری وروشهای آنرا یاد بگیر.
·       تزریق سرم وآمپول را یاد بگیر.
·       وارد سیاست نشو.
·       عمر مد کوتاه است.
·       به سفر وهمسفرفکر کن.
·       تاندانی  نمی توانی پس بدان تابتوانی.

 

 



جمعه 22 آذر 1392برچسب:, :: 19:41 ::  نويسنده : مریم

از فواید لبخند زدن


1. لبخند جذابتان می کند
همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.

2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد.
دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.

3. لبخند مسری است.
لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.

4. لبخند زدن استرس را از بین می برد.
وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.

5. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.
به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.

6. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد.
وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.

7. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.
تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.

8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.
عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.

9. لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.
به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.

10. لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید.
لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانی

 

 

 



سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 22:13 ::  نويسنده : مریم

اگر کسی تو را با تمام
مهربانیت دوست نداشت…
دلگیر مباش که نه تو گناهکاری,نه او....
آنگاه که مهر می ورزی مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیا می کند
پس خود را گناهکار مبین...
من عیسی نامی را می شناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد
و تنها یکی سپاسش گفت.
من خدایی می شناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده...
یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر.
پس مپندار بهتر از آنچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند…. از تو برای
مهربانیت قدر دانی کنند

پس از ناسپاسي هايشان مرنج و در شاد کردن دلهايشان بکوش... که اين روح توست كه با مهرباني آرام ميگيرد

تو با مهر ورزيدنت بال و پر ميگيري ...

خوبي دليل جاودانگي تو خواهد شد ...

پس به راهت ادامه بده

دوست بدار نه براي آنکه دوستت بدارند ...

تو به پاس زيبايي عشق ، عشق بورز و جاودانه باش

ارسالی از بهترین دوستم

 



سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 22:9 ::  نويسنده : مریم

شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدتهای زیادی است که به خانه
نمی اید او به شهر رفته و در انجا شلوار جین و تیشرتهای تنگ به تن می کند او
هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانها جلوی اینه به موهای خود می رسد. دیروز
که حسنک با کبری چت می کرد کبری گفت که تصمیم بزرگی گرفته است کبری تصمیم داشت
حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه
پای کامپیوترش نشسته و چت می کند. روزی پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت
او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود او می دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می
شکند و از این رو در حال چت کردن غرق شد. برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت
با قطار به ان سرزمین برود اما کوه ریزش کرده بود و ریزعلی دید که کوه ریزش
کرده اما حوصله نداشت ریزعلی سردش بود و نمی خواست لباسش را در بیاورد ریزعلی
چراغ قوه داشت اما حوصله ی درد سر نداشت قطار به سنگها برخورد کرد و منفجر شد
کبری و مسافران قطار مردند اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت خانه مثل همیشه
سوت و کور بود الان چند سالی است کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد
او حتی مهمان خوانده هم ندارد او اصلا حوصله ی مهمان ندارد او پول ندارد تا
شکم مهمانها را سیر کند او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد او
آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت اما او از
چوپان دروغگو هم گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد و به همین
دلیل است که دیگر در کتابهای دبستان آن داستانهای قشنگ وجود ندارد

ارسالی از بهترین دوستم

 



سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 21:54 ::  نويسنده : مریم

ساده که میشوی
همه چیز خوب میشود
خودت، غمت ،مشکلت
غصه ات، هوای شهرت،آدمهای اطرافت
حتی دشمنت
یک آدم ساده که باشی
برایت فرقی نمیکند که تجمل چیست
که قیمت تویوتا لندکروز چند است
فلان بنز آخرین مدل ، چند ایربگ دارد
مهم نیست نیاوران کجاست
شریعتی و پاسداران و فرشته و الهیه
کدام حوالی اند
رستوران چینی ها
گرانترین غذایش چیست
ساده که باشی
همیشه در جیبت شکلات پیدا میشود
همیشه لبخند بر لب داری
بر روی جدولهای کنار خیابان راه میروی
زیر باران ، دهانت را باز میکنی و قطره قطره مینوشی
آدم برفی که درست میکنی
شال گردنت را به او میبخشی
ساده که باشی
همین که بدانی بربری و لواش چند است
کفایت میکند
نیازی به غذای چینی نیست
آبگوشت هم خوب است
ساده که باشی
آدمهای ساده را دوست دارم

ارسالی از بهترین دوستم



جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 17:35 ::  نويسنده : مریم

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...

هوس بازان کسی راکه زیبا می بینند دوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند...
وقتی در زندگی به یک در بسته رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشود جای آن دیوار می گذاشتند...

آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد، هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش. ..
شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد...

بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید...
وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد به یاد بیاور که دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد. ..

هر اندیشه ی شایسته ای، به چهره انسان زیبائی می بخشد...

قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است. ..
نگو: شب شده است. .. : بگو صبح در راه است

 



جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 17:28 ::  نويسنده : مریم

بعد از حادثه یازدهم سپتامبر که منجر به فروریختن برج های دو قلوی معروف آمریکا شد یک شرکت از بازماندگان شرکت های دیگری که افرادش از این حادثه جان سالم به در برده بودند خواست تا از فضای در دسترس شرکت آنها استفاده کنند

در صبح روز ملاقات مدیر واحد امنیت داستان زنده ماندن این افراد را برای بقیه نقل کرد و همه این داستان ها در یک چیز مشترک بودند و آن اتفاقات کوچک بود

 مدیر شرکت آن روز نتوانست به برج برسد چرا که روز اول کودکستان پسرش بودو باید شخصا در کودکستان حضور می یافت

همکار دیگر زنده ماند چون نوبت او بود که برای بقیه شیرینی دونات بخرد

 یکی از خانم ها دیرش شد چون ساعت زنگدارش سر وقت زنگ نزد

یکی دیگر نتوانست به اتوبوس برسد

 یکی دیگر غذا روی لباسش ریخته بود و به خاطر تعویض لباسش تاخیر کرد

اتومبیل یکی دیگر روشن نشده بود

یکی دیگر درست موقع خروج از منزل به خاطر زنگ تلفن مجبور شده بود برگردد

یکی دیگر تاخیر بچه اش باعث شده بود که نتواند سروقت حاضر شود

یکی دیگر تاکسی گیرش نیامده بود

یکی که مرا تحت تاثیر قرار داده بود کسی بود که آن روز صبح یک جفت کفش نو خریده بود و با وسایل مختلف سعی کرد به موقع سرکار حاضر شود. اما قبل از اینکه به برج ها برسد روی پایش تاول زده بود و به همین خاطر کنار یک دراگ استور ایستاد تا یک چسب زخم بخرد و به همین خاطر زنده ماند

به همین خاطر هر وقت، در ترافیک گیر می افتم آسانسوری را از دست می دهم مجبورم برگردم تا تلفنی را جواب دهم و همه چیزهای کوچکی که آزارم می دهد با خودم فکر می کنم که خدا می خواهد در این لحظه من زنده بمانم

دفعه بعد هم که شما حس کردید صبح تان خوب شروع نشده استبچه ها در لباس پوشیدن تاخیر دارند نمی توانید کلید ماشین را پیدا کنید با چراغ قرمز روبرو می شوید عصبانی یا افسرده نشوید...بدانید که خدا مشغول مواظبت از شماست

 



جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 17:24 ::  نويسنده : مریم

آیا می دانستید که گاهی به هم می رسیم و می گوییم 120 سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟ برای چه نمی گوییم 150 یا 100 سال یا ...

در ایران قدیم، سال کبیسه را به این صورت محاسبه می کردند که به جای اینکه هر 4 سال یک روز اضافه کنند و آن سال را سال کبیسه بنامند (حتما خوانندگان می دانند که تقویم فعلی که بنام تقویم جلالی نامیده می شوند حاصل زحمات خیام و سایر دانشمندان قرن پنجم هجری است) هر 120 سال یک ماه را جشن می گرفتند و کل ایران این جشن برپا بود و برای این که بعضی ها ممکن بود یک بار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند (و بعضی ها هم این جشن را نمی دیدند) به همین دلیل دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو می کرد تا آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد که وقتی به هم می رسیدند بگویند 120 سال زنده باشی.

 



وقتی که قلب هایمان كوچك تر از غصه هایمان میشود،
وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلك هایمان مخفی كنیم
و بغض هایمان پشت سر هم میشكند ...

وقتی احساس میكنیم
بدبختیها بیشتر از سهم مان است
و رنج ها بیشتر از صبرمان ...

وقتی امیدها ته میكشد
و انتظارها به سر نمیرسد ...

وقتی طاقتمان تمام میشود
و تحمل مان هیچ ...

آن وقت است كه مطمئنیم به تو احتیاج داریم
و مطمئنیم كه تو
فقط تویی كه كمكمان میكنی ...

آن وقت است كه تو را صدا میكنیم
و تو را میخوانیم ...

آن وقت است كه تو را آه میكشیم
تو را گریه میكنیم ...
و تو را نفس میكشیم ...

وقتی تو جواب میدهی،
دانه دانه اشکهایمان را پاك میكنی ...
و یكی یكی غصه ها را از دلمان برمیداری ...

گره تك تك بغض هایمان را باز میكنی
و دل شكسته مان را بند میزنی ...

سنگینی ها را برمیداری
و جایش سبکی میگذاری و راحتی ...

بیشتر از تلاشمان خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لب هایمان، لبخند ...

خواب هایمان را تعبیر میكنی،
و دعاهایمان را مستجاب ...

آرزوهایمان را برآورده می کنی ؛
قهرها را آشتی میدهی
و سختها را آسان
تلخ ها را شیرین میكنی
و دردها را درمان

ناامیدی ها، همه امید میشوند
و سیاهی ها سفیدسفید ...



جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 16:52 ::  نويسنده : مریم

گاهی ، وقت خداحافظی از کســـی

خواسته یا ناخواســـته میگیم : مواظـــب خودت بـــاش !

مواظب خـــودت باش یعنی فکـــرم پیش تـــوئه !

مواظب خودت باش یعنـــی برام مهمی !

مواظب خودت بـــاش یعنی نگـــرانتم !

مواظب خـــودت باش یعنی دوستـــــــــــــــت دارم !

مواظب خودت باش یعنـــی به خدا مـــی سپارمت !

مواظب خـــودت باش یعـــنی از الان دلم واســـت تنگ شده!

مواظب خـــودت باش یعنـــی... واقعاً مواظـــب خودت باش

 ارسالی از بهترین دوستم



پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, :: 19:33 ::  نويسنده : مریم

عشق یک جوشش کور است
و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه
واز روی بصیرت روشن و زلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و
هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند و
تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،
و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.

عشق طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.

عشق جنون است
و جنون چیزی جز خرابی
و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود
و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را
در دوست می بیند و می یابد.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است ،
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،
بی انتها و مطلق.

عشق در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن در دریا شنا کردن.

عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی میدهد.

عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.

عشق همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.

ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ،
که دوست را به دوست می برد.

عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد
ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست
در خود دارد ،داشته باشند.

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:

“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و
معشوق نیز منفور میگردد

دوست داشتن ایمان است و
ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است
از جنس این عالم نیست.”

دکتر علی شریعتی

 



پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, :: 19:27 ::  نويسنده : مریم


پرسیدم … ،
چطور، بهتر زندگی کنم؟
با کمی مکث جواب داد:

گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران،
و بدون ترس برای آینده آماده شو.
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز.
شک هایت را باور نکن،
وهیچگاه به باورهایت شک نکن.
زندگی شگفت انگیز است، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی.

پرسیدم،
آخر ….،
و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد:

مهم این نیست که قشنگ باشی …،
قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر.
کوچک باش و عاشق… که عشق، خود میداند آئین بزرگ کردنت را …
بگذارعشق خاصیت تو باشد، نه رابطه خاص تو با کسی.
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن …
داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد … :

هر روز صبح در آفریقا، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچراید،
آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد،
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد، که میداند باید از آهو سریعتر بدود، تا گرسنه نماند.
مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو …،
مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی ..
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به … ،
که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد:

زلال باش … ،‌ زلال باش …. ،
فرقی نمیکند که گودال کوچک آبی باشی، یا دریای بیکران،
زلال که باشی، آسمان در توست.

 



پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, :: 19:13 ::  نويسنده : مریم

پروردگارا
پناهم باش تا مظلوم روزگار نباشم !
رهایم نکن تا اسیر دست روزگار نگردم !
یاورم باش تا محتاج روزگار نباشم !
بال و پرم باش تا که مصلوب این روزگار نگردم !
همدمم باش تا که تنهای روزگار نباشم !
کنارم بمان تا که بی کس روزگار نگردم !
مهربانم بمان تا به دنبال روزگار نامهربان نباشم !
عاشقم بمان تا عاشق این روزگار پست و بی حیا نگردم !
و خدایم باش تا بنده این روزگار نباشم !



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ شخصی مریم درینی و آدرس maryam59.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 11
بازدید کل : 31973
تعداد مطالب : 89
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


کد تغییر شکل موس

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس